معنی عالم امر در فرهنگ فارسی عمید

در فلسفه و تصوف عالم مجرد از صورت و ماده و زمان، آنچه متعلق به معنی و حقیقت باشد، عالَمِ مَلائِکِه، عالَمِ مَعنی، عالَمِ مَلَکوت، عالَمِ جَبَروت، عالم علوی، مقابلِ عالم سفلی، عالَمی که در آن مادّه وجود ندارد، آسمان

معنی عالم امر در لغت نامه دهخدا

عالم ارواح و عالم ملائکه. (از غیاث اللغات). آنچه موجود شد. بدون سبب عالم امر گویند و گاه بجای عالم ملکوت عالم امر گویند. (تعریفات جرجانی)

معنی عالم امر - جستجوی لغت در جدول جو

عالم امر

فرهنگ فارسی عمید

عالم امر

لغت نامه دهخدا

عالم امر

فرهنگ لغت هوشیار

عالم ظاهر

در فلسفه آنچه غیر از ذات خدا است، عالمی که وجود یا عدم وجود آن ضروری نباشد، جهان مادّه، عالم امکان

فرهنگ فارسی عمید

عالم گیر

آنچه همۀ جهان را فرامی گیرد، جهان گیر

فرهنگ فارسی عمید

عالم ذر

عالم خلقت که خداوند ابنای بشر را مانند ذرات از صلب آدم ابوالبشر به وجود آورد

فرهنگ فارسی عمید

عالم گیر

(دَ / دِ پَ / پِ)

جهانگیر. گیرندۀ عالم. آنکه یا آنچه جهان رافراگیرد. (از ناظم الاطباء). مسخرکننده:
شوکت پور پشنگ و تیغ عالمگیر او
در همه شهنامه ها شد داستان انجمن.
حافظ

لغت نامه دهخدا

عالی اثر

(اَ ثَ)

بلند. رفیع. والا: مساحت مملکت اسکندر در نظر همت عالی اثرش تنگ تر از حوصلۀمردم بخیل است. (حبیب السیر ج 4 از مجلد 3 ص 322)

لغت نامه دهخدا

عالم دگر

(لَ مِ دِ گَ)

عالم دیگر. عالم آخرت. مقابل دنیا

لغت نامه دهخدا

عالم صور

(لَ مِ صُ وَ)

موطن صور مقداری که اشباح برزخی است. عالم صور گویند و گاه مراد صور حسی است. (از اسفار ج 1 صص 74- 293)

لغت نامه دهخدا

عالم الامر

عالم امکان

فرهنگ لغت هوشیار

عالم اثیر

فرازدم سپهرار

فرهنگ لغت هوشیار

عالم السر

دانای راز، صفتی است از صفات خدای تعالی: صد هزار آوزه یابی در هوای حج ولیک عالم السر نیک داندهای هوی از های های (سعدی. کلیات) یا عالم السر و الخفیات. دانای راز و پوشیده ها خدا: هیچ پوشیده از توپنهان نیست عالم السر و الخفیات. (سعدی. کلیات)

فرهنگ لغت هوشیار